بسم الله الرحمن الرحیم

برای نظر سنج وارتباط:mbp.moh3n@gmail.com

برای نظر سنج وارتباط:mbp.moh3n@gmail.com

صدا زد ای خدای جهانیان

جواب شنبد:بله


صدازد ای خدای نیکوکاران

جواب شنید:بله


صدازد ای خدای اطاعت کنندگان

جواب شنید:بله


این بار صدازد ای خدای گنهکاران

جواب شنید:بله بله بله



با تعجب گفت:خدایا تورا خدای جهانیان

خدای نیکوکاران

وخدای اطاعت کنندگان خواندم

یکبار فرمودی بله

ولی تورا خدای گنهکاران خواندم

سه بار گفتی بله


حکمتش چیست؟
جواب آمد:

مطیعان به اطاعت خود
نیکوکاران به نیکوکاری خود
وعارفان به معرفت خود اعتماد دارند
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
اگر از درگاه من نا امید گردند
به درگاه چه کسی پناهنده شوند

بایگانی

۷ هزار داوطلب جنگ با «داعش» در استان «بابل» عراق

هزار نفر از استان بابل برای مقابله با تروریست‌های داعش در استانهای نینوا و صلاح‌الدین داوطلب شده‌اند.

به نقل از «السومریة نیوز»، «قاسم رحیم» رئیس شورای «المسیب» در استان «بابل» عراق از داوطلب شدن 7 هزار نفر برای مقابله با داعش در این استان خبر داد.

قاسم رحیم گفت که تاکنون از المسیب واقع در شمال بابل ۷ هزار نفر برای جنگ با داعش اعلام آمادگی کرده‌اند و کمیته‌هایی نیز برای حفظ امنیت این منطقه از بابل تشکیل شده است.

شورای مردمی السمیب دستور تشکیل این کمیته‌ها را صادر کرده است و در عین حال داوطلبان اعلام کرده‌اند که می‌خواهد برای اخراج تروریست‌ها از موصل به این شهر بروند و حاضر نیستند در استان بابل باقی بمانند.

هفته گذشته شمار داوطلبان استان بابل به بیش از ۲ هزار نفر می‌رسید.

تسلط ارتش عراق بر اغلب مناطق شهر الرمادی

ارتش و نیروهای امنیتی عراق توانستند با کمک عشایر استان الانبار، بیشتر مناطق شهر الرمادی مرکز این استان را پاکسازی کنند.

به نقل از سومریه نیوز، فرماندهی نیروهای عملیاتی استان الانبار عراق از تسلط ارتش و نیروهای امنیتی با کمک عشایر، بر اغلب مناطق شهر «الرمادی» مرکز استان الانبار خبر داد.

ژنرال «رشید فلیح» فرمانده نیروهای عملیاتی الانبار، گفت: «ارتش و نیروهای امنیتی با همراهی عشایر الانبار، بر اغلب مناطق الرمادی از جمله، منطقه «ملعب» و خیابان 17 تسلط یافته‌اند.»

وی در ادامه از وقوع درگیری های شدید با گروه تروریستی داعش در منطقه «الحمیرة» در جنوب الرمادی خبر داد.

گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام – داعش- بامداد سه‌شنبه هفته گذشته با قشون‌کشی به عراق، شهر موصل و استان نینوی را به اشغال درآورد و هم اکنون درگیری های سنگینی در استان‌های صلاح‌الدین، الانبار، کرکوک و نینوا و برخی مناطق دیگر بین ارتش، گروههای مردمی، عشایر و نیروهای پیشمرگه با گروه تروریستی داعش جریان دارد.

اعلام وحدت عشائر و ارتش عراق در استان «الانبار»

فرماندهی عملیات «البادیة» و «الجزیرة» عراق از اتحاد عشائر و نیروهای امنیتی این مناطق در استان الانبار برای مقابله با تروریست‌های داعش خبر داد.
به نقل از پایگاه خبری «وردنا»، فرماندهی عملیات «البادیة» و «الجزیرة» عراق اعلام کردند یک گروه حل بحران را در استان «الانبار» تشکیل داده‌اند تا با همکاری شیوخ عشائر با تروریست‌های داعش مقابله کنند.

سرتیپ ستاد «ضیاء کاظم» فرماندهی عملیات الجزیرة و البادیة گفت: فرماندهی این عملیات با شیوخ عشائر و افراد بانفوذ در مناطق مختلف الانبار نشست‌هایی داشته و  یک گروه حل بحران در همین زمینه تشکیل شده است و عشائر برای مقابله با داعش اعلام آمادگی کرده‌اند. ضمن اینکه تاکنون هیچ نیروی این فرماندهی فرار نکرده است و تنها برخی از نیروهای مرزی الانبار که اغلب آنها ایزدی و کرد هستند محل خدمت خود را ترک کرده‌اند.

مرگ طراح حمله به موصل

صبح شنبه نیروهای امنیتی عراق از کشته شدن فرمانده گردان «ثورة العشرین» وابسته به گروه تروریستی داعش، در استان نینوا خبر دادند.
به نقل از پایگاه «خبر نت» (واخ) عراق، منابع امنیتی این کشور اعلام کردند، «ابوقتادة الموصلی» فرمانده گردان «ثورة العشرین» وابسته به گروه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در منطقه «الرسول» در استان نینوا، به دست نیروهای امنیتی کشته شده است.

«ابوقتادة الموصلی» از فرماندهان با نفوذ داعش و از طراحان اصلی اشغال موصل، به حساب می‌آمد.

گروهک تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بامداد سه‌شنبه هفته گذشته با لشگرکشی به چند نقطه عراق، شهر موصل و استان نینوی را به اشغال درآورد و هم اکنون درگیری های سنگینی در استان‌های صلاح‌الدین، الانبار، کرکوک و نینوا و برخی مناطق دیگر بین ارتش، گروههای مردمی، عشایر و نیروهای پیشمرگه با گروه تروریستی داعش جریان دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۹
mohsen babaei

مدتی پس از اشغال خرمشهر، رکود محسوسی بر جبهه ها حاکم گردید. تا اینکه در تاریخ 1359/10/15 اولین عملیات با نام "نصر" برای آزادسازی این شهر انجام شد که مرحله اول آن موفقیت های بسیاری داشت، لیکن چون برای حفظ دست آوردها و ادامه عملیات تدابیر سنجیده ای منظور نشده بود، مراحل بعدی آن اجرا نشد و نیروهای عمل کننده به مواضع قبلی خود بازگشتند. 
در تاریخ 1359/10/20 نیز عملیات دیگری با نام "توکل" در شمال آبادان انجام شد تا با عقب راندن نیروهای دشمن از شرق کارون و تعقیب آنها در غرب این رودخانه تا نوار مرزی، هم آبادان از حصر درآید، هم خرمشهر آزاد شود. در این عملیات نیز اگر چه نیروهای خودی در یکی از محورها موفق شدند، اما الحاق نشدن یگان ها با یکدیگر و نیز پیش بینی نکردن تدابیر پدافندی، سبب عقب نشینی نیروها گردید. سرانجام پس از تغییر و تحول در فرماندهی کل قوای مسلح - که موجب تحول در مدیریت جنگ شد - سلسله طرح هایی برای آزادسازی مناطق اشغالی در دستور کار فرماندهان نظامی قرار گرفت که 3 طرح آن برای شکست حصرآبادان، آزادسازی بستان، آزادسازی منطقه غرب شوش و دزفول در قالب 3 عملیات ثامن الائمه (ع)، طریق القدس و فتح المبین با موفقیت اجرا شد.
منطقه عمومی غرب کارون - از جمله خرمشهر - آخرین منطقه مهمی بود که همچنان در اشغال عراق بود. بنابراین، از یک سو فرماندهان نظامی ایران برای اجرای عملیات در این منطقه اشتراک نظر داشتند، از سوی دیگر عراق نیز که طراحی عملیات برای آزادسازی خرمشهر را پس از عملیات فتح المبین حتمی می دانست، با در نظر گرفتن اهمیت این شهر و تاثیر آن در روحیه ارتش خود و خلل ناپذیر نشان دادن اراده فرماندهی نظامی و نیز جایگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ این منطقه معتقد بود.

آغاز عملیات بیت المقدس

در حالی که قوای عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می شد، عملیات بیت المقدس در ساعت 00:55 بامداد 1361/2/10 با قرائت رمز مبارک یا علی ابن ابیطالب (ع) برای آزادسازی خرمشهر آغاز شد. نیروهای رزمنده - که از ساعت ها قبل در انتظار فرمان حمله بودند - در تمام محورهای عملیات به دشمن حمله ور شدند. در محور قرارگاه قدس، هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، موجب شد نیروها تنها قسمتی از منطقه جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. در محور قرارگاه فتح، یگان ها پس از عبور از کارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقال و تحرک دشمن در این جاده پرداختند. نیروهای قرارگاه نصر نیز اگر چه پیشروی کردند، اما نتوانستند با نیروهای قرارگاه فتح الحاق کنند. دشمن با درک محورهای عملیات قوای ایران و اهداف آنان، پس از سازمان دهی نیروهایش، پاتک کرد. اولین پاتک سنگین دشمن در محور قرارگاه قدس و از جنوب رودخانه کرخه کور شروع شد که پس از ساعت ها درگیری، این پاتک خنثی گردید. در محور قرارگاه فتح نیز در حالی که نیروها در حاشیه جاده مستقر بودند، دشمن از عدم الحاق بین دو قرارگاه فتح و نصر استفاده کرد و با رخنه در شکاف میان قرارگاه ها، فشار شدیدی بر نیروهای ایران وارد آورد.
دشمن نیروهایش را در غرب جاده اهواز - خرمشهر و در نزدیکی مرز و حوالی شلمچه سازمان داده و می کوشید نیروهای ایران را از پشت جاده عقب براند. این جاده تنها موضعی بود که رزمندگان می توانستند با استقرار در پشت آن، با پاتک های دشمن مقابله کنند.

پاتک دشمن برای تصرف جاده شروع شد؛ نبردی سخت درگرفت. رزمندگان اسلام به نبرد با تانک ها پرداختند. در این درگیری اگر چه تانک های عراقی توانستند قسمتی از جاده را تصرف کنند و روی آن مستقر شوند، لیکن با مقاومت رزمندگان این استقرار دوام نیاورد و دشمن با شکست این پاتک ناچار به عقب گریخت. 
در پایان روز اول، وضعیت کلی عملیات به این ترتیب بود که قرارگاههای نصر و فتح، سرپلی به مساحت 800 کیلومتر مربع را تصرف کرده بودند. قرارگاه قدس نیز به غیر از دو محور، در بقیه محورها نتوانسته بود از رودخانه کرخه کور عبور کند.
ترمیم رخنه ای که به طول 10 کیلومتر روی جاده اهواز - خرمشهر وجود داشت و می توانست به الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح بینجامد و همچنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار شب دوم عملیات قرار گرفت که با انحام آن، در برخی محورها رخنه های موجود ترمیم شد، لیکن تا 48 ساعت بعد همچنان برخی از رخنه ها باقی بود تا اینکه سرانجام پس از 5 روز، خط سرپل از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه ها ترمیم شد.
مرحله دوم عملیات ( استقرار در شمال خرمشهر)
در این مرحله از عملیات مقرر گردید که قرارگاه های فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت نوار مرزی پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز به صورت محدود برای تصرف نقطه ای به عنوان سرپل در جنوب رودخانه کرخه کور و درگیر کردن لشکرهای 5 و 6 عراق در آن منطقه اقدام کند، سپس آن نقطه را گسترش دهد. عملیات در ساعت 22:30 روز 1361/2/16 آغاز شد.
نیروهای قرارگاه فتح، در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای شدید دشمن، به مرز رسیدند و با قرارگاه فتح الحاق کردند.
اگر چه دشمن با اجرای پاتکی شدید و سنگین توانست 6 کیلومتر از مواضع از دست داده را باز پس گیرد، لیکن با مشاهده مسیر پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای 5 و 6 را به عقب کشاند تا ضمن جلوگیری از محاصره و انهدام آنها، خطوط پدافندی بصره و خرمشهر را هر چه بیش تر تقویت کند. در پی این عقب نشینی - که از ساعات اولیه روز 1361/2/18 آغاز شد - نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آنها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآورند و در نتیجه، جاده اهواز - خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه ای که قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف کرده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

مرحله سوم عملیات (در آستانه ورود به خرمشهر)

با پیدایش اوضاع جدید و آگاهی از آشفتگی دشمن، تصمیم گرفته شد با وجود خستگی مفرط رزمندگان - که بر اثر چند مرحله پیشروی توام با نبردهای شدید شبانه روزی با دشمن ایجاد شده بود - در اجرای مرحله سوم عملیات تعجیل شود. در این مرحله از عملیات مقرر شد قرارگاه فتح در عمق 6 کیلومتری نوار مرزی نیروهای دشمن را منهدم کند؛ قرارگاه نصر نیز ضمن پاک سازی منطقه حد فاصل جاده خرمشهر - اهواز تا نهر عرایض از وجود دشمن، در منطقه شلمچه پیشروی کند؛ قرارگاه قدس هم ماموریت یافت در منطقه کوشک، طلاییه، دشمن را تا پشت مرز عقب براند. عملیات در ساعت 22 روز 1361/2/19 آغاز شد و هر چند تلفات و خسارات سنگین بر دشمن وارد آمد، لیکن هوشیاری و تمرکز نیروهای عراقی در خطوط پدافندی موجب شد رزمندگان اسلام نتوانند به اهداف تعیین شده در این مرحله از عملیات دست یابند.
مرحله چهارم عملیات (آزادسازی خرمشهر)
پس از مرحله سوم عملیات بی درنگ فرصت لازم در اختیار یگان ها قرار گرفت تا به بازسازی و تجدید سازمان نیروهای خود بپردازد. در این میان قرارگاه فجر نیز با سه تیپ پیاده وارد منطقه شد. سپس در جلسات متعددی عملیات مرحله چهارم به این شکل طراحی شد که قرارگاه نصر با حرکت در امتداد مرز به سمت جنوب، ضمن بستن جاده شلمچه، خود را در محور نهر خین به اروند رود برساند؛ قرارگاه فجر در جناح میانی و در امتداد نهر عرایض به سمت اروند رود پیشروی کند؛ قرارگاه فتح نیز در امتداد جاده اهواز - خرمشهر و برای آزادسازی خرمشهر وارد عمل شود.
عملیات در این مرحله از ساعت 22:30 روز 1361/3/1 آغاز شد. قرارگاه نصر در امتداد مرز پیشروی کرد و موفق شد جاده شلمچه را مسدود کند. قرارگاه فجر نیز توانست ضمن تامین پل نو، نیروهایش را به اروند رود برساند. اما قرارگاه فتح به دلیل حساسیت و هوشیاری دشمن نتوانست به اهداف مورد نظر دست یابد و با روشن شدن آسمان، در منطقه پلیس راه جاده خرمشهر - اهواز متوقف شد. به این ترتیب، محاصره خرمشهر کامل شد، اما نیروهای دشمن همچنان در داخل شهر مقاومت می کردند. دشمن برای خارج کردن نیروهایش از محاصره در محدوده پل نو و نهر عرایض از سمت غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) چندین بار پاتک کرد؛ لیکن با مقاومت یگان های ایرانی مستقر در منطقه مزبور، این پاتک ها به شکست انجامید. سپس دشمن نیروهای خود را از شمال شرقی خرمشهر به درون شهر آورد تا توان خود را برای حفظ اشغال خرمشهر تقویت کند.
صبح روز 1361/3/3 حلقه محاصره خرمشهر تنگ تر شد و انبوه نیروهای دشمن که 2 روز محاصره در هوایی گرم طاقت شان را به سر آورده بود. مقاومت را بی تاثیر دانستند و با خروج از مواضع خود در تمام شهر، در چند ستون طولانی و کنار هم به سوی پلیس راه آمدند و در حالی که تکبیر می گفتند و شعار الموت لصدام و دخیل الخمینی سر می دادند، خود را تسلیم کردند.
به این ترتیب، خرمشهر که پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن در تاریخ 1359/8/4 اشغال شده بود. بعد از 575 روز و طی 25 روز عملیات در ساعت 11 صبح روز 1361/3/3 آزاد شد. همچنین، در این عملیات - که به آزادسازی 5038 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده انجامید - هویزه، پادگان حمید و جاده اهواز - خرمشهر نیز آزاد شد و در اختیار رزمندگان جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۲
mohsen babaei

        بنام الله پاسدار حرمت خون مظلومان

 

حملات شیمیایی رژیم صدام بر روی افراد نظامی و غیر نظامی ایران

 

فجایع جنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پس کجایند آنانی که دم از حقوق بشر میزنند

 

 

شهدای معصوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
باران مرگ

جنایات و کشتار جمعی صدام در ایران
در چند روز اخیر در تمامی خبر ها و مطبوعات و رادیو و تلویزیون بحث جنایات جنگی صدام بر سر زبانها است و به دلیل قتل عام مردم روستای از حومه بغدا عراق در حال محاکمه هستند. اما هیچ یک از حامیان حقوق بشر کلمه ای از کشتار مردم بی گناه کُرد زبان شهر های سردشت و مریوان و……. به زبان نیاورده

 
 
 
 

هر وقت بحث شیمیایی می شود همه فکر ها متوجه شهر حلبچه می شود و مقدار کمی نگاه به شیمیایی سردشت شده است
اما آیا تا کنون کسی از کشتار جمعی در شهرها و حومه شهرها و روستا های مرزی در کردستان گفته است ؟
اگر اینگونه هم باشد بسیار اندک است . این درست نیست صدام مسئول جنایت در حلبچه باشد ولی از آنچه جنایت در کشور ما کرده است مسئول نباشد و کسی سخنی از این همه جنایت مطرح نکند . این تعبیض است از سوی کسانی که مسئول اجرای عدالت و محاکمه صدام هستند
چندی پیش مشغول مطالعه تاریخ جنگ ایران و عراق بودم و تاریخ حملات شیمیایی عراق علیه ایران . اکثر نقاط مورد اثابت شیمیایی به روز و ماه و ساعت ذکر شده بود ولی از حمله شیمیایی در تاریخ 19/12/1366 در حومه شهر مریوان نرسیده به سه راهی حزب الله روستای به نام قلعه جی . که تا تاریخ 31/1/1367 ادامه داشت و طی چهار مرحله بمباران شیمیایی شده
که در آن روز ساعت 9 صبح در ابتدا صدای هواپیما ها به گوش رسید بعد همه متوجه شدند که هواپیما ها بالای سرشان پرواز می کند هیچ کس فکر نمی کرد ای روستا بمباران شود اخه در آن روستا نه از نیرو های نظامی خبری بود ونه از انبار مهمات و تهجیزات جنگی و نیز این روستا فاصله زیادی با خط مقدم داشت تنها نیروهای مستقر در این روستا تعداد انگشت شمار از نیروهای ژاندارمری آن زمان که در پایگاهی مستقر در بالای روستا روی نوک کوه قرار داشت که برای تامین جاده فعالیت می کردند و یک پایگاه دیگر که متعلق به سپاه بود و در پائین دست پایگاه ژاندارمری در ورودی روستا قرار داشت که تماماً نیرو های مردمی کُرد در آن مستقر بودند و فقط دو نفر نیرو اعزامی در آنجا بودند که مسئول بی سیم پایگاه سپاه بودند خلاصه همه نگاها متوجه آن چهار هواپیما بود همه دیدند 
که چقدر راحت اوج گرفتند . همه فکر کردند که هواپیما ها می خواهند بروند
آخه چند بار در هوا دور زدند و بعد دیدند که هواپیماها در آسمان رو به روستا شیرجه زدند آنقدر پائین آمده بودند که بعضی ها تصور می کردند انگار می خواهد فرود بیایند . ولی ناگاه نزدیک زمین که شدند راکت ها را رها کردند اولین راکت کنار جاده نزدیک ورودی روستا کنار یک تیر برق به زمین اثابت کرد ولی همه در تعجب بودند گه چرا بعد از اثابت صدای انفجار نیامد همه فکر کردند که حتماً راکت منفجر نشده . دومین راکت داخل روستا و سومی و چهارمی در داخل پایگاه کوچک ژاندارمری اثابت کرد و به همین ترتیب تعدا 7 راکت در داخل و اطراف روستا اثابت کرد ولی هیچ یک صدای انفجار نداشت همه تعجب کرده بودند . اما یک دفعه همه مشاهده کردند که از محل انفجار ها دود سبز. زرد . قرمز .سیاه برخاسته بود وحتی بعضی به سوی محل انفجار ها حرکت کرده بودند که ببینند چه شده . ولی من یک دفعه داد زدم شیمیایی . شیمیایی . شیمیایی برعکس حرکت باد بدوید بدوید . اما کسی توجه نکرده بود همه دیدند که یک دفعه آن فضا را بوی بد سبزی گندیده و بوی سیر پر کرده بود و ناگهان پرندگان از بالای درختان بر روی زمین افتاده بودند و به دنبال آن مردم یکی یکی به روی زمین افتادند زن و مرد کودک نوجوان یکی پس از دیگری . یکی از سرفه و دیگری از تاول و آن یکی از سیانور جان دادند در عرض کمتر یک ساعت آن روستا با آن همه جمیعت انگار تبدیل شد به شهر ارواح . انگار در آن روستا جانداری نبود گاو . گوسفند . مرغ وخروس و…….. همه جان داده بودند دلیل اینکه این روستا تلفات زیاد داده بود بخاطر اینکه بعضی از مردم مریوان بعلت اینکه خانه هایشان در تیر راس گلوله های توپ دشمن بود به این روستا نقل مکان کرده بودند چونکه فاصله این روستا تا مریوان حدود 20 کیلومتر است هیچ کس فکر نمی کرد که عراق در این محل بمباران کند چه رسد به اینکه شیمیایی هم بزند
حال بعد از 17 سال از جنگ . که خودم هم نیز دوبار شیمیایی شدم و تحت درمان هستم و با وجود اینکه دارای شغل و درآمد هستم و در دل پایتخت کشورم زندگی می کنم همیشه مشکل دارو و درمان دارم ......... همیشه به این فکر هستم که این مردم بی گناه که از آن حادثه مجروح شدند چگونه مشکلات درمانی خودشان را حل می کنند و اگر یکی از همین مصدومان شیمیایی نیاز به اکسیژن داشته باشد . چگونه با آن همه مشکلات کپسول اکسیژن را تامین می کند . و اگر برای یکی از همین مصدوم شیمیایی حالت اورژانسی پیش بیاید چکار می کند و یا چگونه با این همه هزینه ایاب و ذهاب برای درمان به شهر و یا به تهران مراجعه می کنند . ! نمی دانم
امیدوارم کسانی باشند که داد این مردم را به آنهایکه دم از حقوق بشر می زنند برسانند و برای درمان این عزیزان از جوامع بشری مک بگیرند و با مراجعه پزشکان دلسوز و مسئولین به اینگونه اماکن و با احداث مراکز درمانی مجهز بر آن شوند تا مشکلات این عزیزان 
را رفع کنند .
 
 
Home - shohada5
                     
 
 
                                                انشا الله

و امیدوارم مسئولان کشوری با پیگیری دلسوزانه خود حقوق این عزیزان را از صدام و حامیان صدام که با در اختیار گذاشتن اینگونه سلاحها به رژیم بعثی . این بلاء را بر سر ما و مردم بی دفاع آورده اند . و امروزه دم از حقوق بشر می زنند . بگیرند
به امید آن روز که صدای حق طلبی این همه مصدومان و جان باختگان شیمیایی به گوش جهانیان برسد

 Home - shohada5

 

 

 

 

 

 

  

Home - shohada5
Home - shohada5
 
 
 
 
 
 
 

 

سرهنگ دوم ولید الوان حمادی رئیس ستاد تیپ 59 عراق که در 24/10 / 65 منطقه عملیاتی کربلای 5

 

به اسارت در آمد اعتراف کرد که رژیم عراق به کرات از بمب ها و گلوله های شیمیایی علیه نیرو های ایرانی بهره برده است
در جریان دفع پاتک دشمن در منطقه عملیاتی کربلای 6 عراق مواضع نیروهای ایران را بمباران شیمیایی کرد 25/10/65.
 

حملات شیمیایی رژیم صدام بر روی افراد نظامی و غیر نظامی ایران

عراق درتاریخ 7/12/1365 اقدام به کاربرد سلاح شیمیایی در شمال جاده شلمچه – بصره کرد که با آمادگی کامل پدافند شیمیایی ایران آثار آن خثی شد
 

 

جنگ نابرابر

سلام بر شهیدان

 

مدافعان حقوق بشر ببینید که

حامیان دمکراسی با همکاری

صدامیان چه به سر بشریت آوردند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۰
mohsen babaei
این روزها، از قرارداد الجزایر بسیار بحث می شود. قرارداد الجزایر که در سال 1975 بین ایران و عراق با موضوع خط مرزی بین دو کشور منعقد شد ، در طول بیش از سه دهه گذشته ، همواره محل بحث و نزاع دو طرف بوده است به طوری که جنگ هشت ساله عراق علیه ایران نیز پس از آن آغاز شد که صدام حسین، رییس جمهور وقت عراق ،در 26 شهریور 1359 با پاره کردن این قرارداد در مجلس ملی عراق و در مقابل دوربین های تلویزیونی، آن را ملغی دانست و 5 روز بعد دستور حمله به کشورمان را صادر کرد.صدام و بومدین در نشست الجزایر - 1975

اینک و پس از گذشت 32 سال از امضای این قرارداد و یک سال پس از اعدام صدام، جلال طالبانی که ریاست جمهوری عراق را بر عهده دارد خواستار اصلاحاتی در متن این قرارداد است ولی تهران، تاکید کرده است که "1975 الجزایر" اعتبار قانونی دارد و طرفین باید به مفاد آن پایبند باشند.

در این راستا، بی مناسبت ندیدیم متن کامل این قرارداد را منتشر کنیم تا تصویر درستی از ماهیت و محتوای این قرارداد بسیار مهم ، برای مخاطبانی که از چند و چون آن اطلاع دقیقی ندارند، شکل گیرد. 
 
این قرارداد در 6 مارس 1975 تحت نظارت هوارى بوم دین، رییس جمهور وقت الجزایر در پایتخت این کشور منعقد شد.

 متن قرارداد

شاهنشاه ایران و رییس جمهور عراق نظر به اراده صادقانه طرفین،منعکس در توافق الجزیره مورخ 6 مارس 1975 براى نیل به حل و فصل قطعى و پایدارى کلیه مسایل ما به الاختلاف بین دو کشور، نظر به اینکه طرفین بر اساس پروتکل قسطنطنیه مورخ 1913 و صورتجلسات کمیسیون تحدید حدود 1914 به علامت گذارى مجدد قطعى مرز زمینى و برمبناى خط تالوگ به تحدید مرز رودخانه‌اى خود مبادرت نموده‌اند.

نظر به اراده طرفین به برقرارى امنیت و اعتماد متقابل در طول مرز مشترک خود، نظر به پیوندهاى همجواری تاریخى و مذهبى و فرهنگى و تمدنى موجود بین ملت‌هاى ایران و عراق، با تمایل به تحکیم پیوندهاى مودت و حسن همجوارى و تشیید مناسبات فیمابین در زمینه‌هاى اقتصادى وفرهنگى و توسعه مبادلات و مناسبات انسانى بین مردم خود، بر اساس اصل تمامیت ارضى ومصونیت مرزها از تجاوز و عدم مداخله در امور داخلى، با تصمیم به بذل مساعى در جهت برقرارى عصرى جدید در مناسبات دوستانه بین ایران و عراق بر مبناى احترام کامل استقلال ملى و سلطه حاکمیت مساوى دولت‌ها، با اعتقاد به مشارکت در اجراى اصول وتحقق امال و اهداف میثاق ملل متحد از این طریق، تصمیم به انعقاد عهدنامه حاضرگرفتند و بدین منظور نمایندگان تام الاختیار خود را به ترتیب ذیل تعیین نمودند:

از طرف شاهنشاه ایران: جناب آقاى عباسعلى خلعتبرى، وزیر امور خارجه ایران. 
از طرف رییس جمهورى عراق: جناب آقاى سعدون حمادى، وزیرامور خارجه عراق.

مشارالیهم پس از ارایه اختیارنامه‌هاى خود که در کمال صحت واعتبار بود نسبت به مقررات مشروحه زیر توافق نمودند:

ماده 1
طرفین معظمین متعاهدین، تایید مى‌نمایند که مرز زمینى دولتى بین ایران و عراق همان است که علامتگذارى مجدد آن بر اساس و طبق مقررات مندرج در پروتکل مربوط به علامت گذارى مجدد مرز زمینى و ضمایم پروتکل مذکور که به این عهدنامه ملحق مى‌باشند انجام یافته است.

ماده 2
طرفین معظمین متعاهدین، تایید مى‌نمایندکه مرز دولتى در شط العرب همان است که تحدید آن بر اساس و طبق مقررات مندرج در پروتکل مربوط به تحدید مرز رودخانه‌اى و ضمایم پروتکل مذکور که به عهدنامه حاضر ملحق مى‌باشند، انجام یافته است. 

ماده 3
طرفین معظمین متعاهدین، متعهد مى‌شوند که بر اساس و طبق مقررات مندرج در پروتکل مربوط به امنیت در مرز و ضمایم آن که ملحق به این عهدنامه مى‌باشند، در طول مرز به طور مداوم کنترل دقیق و موثر به منظور پایان دادن به هر نوع رخنه اخلال‌گرانه، صرف نظر از منشا آن، اعمال دارند. 

ماده 4
طرفین معظمین متعاهدین، تایید مى‌نمایندکه مقررات سه پروتکل و ضمایم آنها، مذکور در مواد 1،2 و3 عهدنامه حاضر که پروتکل‌هاى فوق الذکر بدان ملحق و جزلایتجزاى آن مى‌باشند، مقرراتى قطعى و دایمى و غیر قابل نقض بوده و عناصر غیر قابل تجزیه یک راه حل کلى را تشکیل مى‌دهند. نتیجتاخدشه به هر یک از عناصر متشکله این راه حل کلى اصولا مغایر با روح توافق الجزیره خواهد بود. 

ماده 5
در قالب غیر قابل تغییر بودن مرزها واحترام کامل به تمامیت ارضى دو دولت، طرفین معظمین متعاهدین تایید مى‌نمایند که خط مرز زمینى و رودخانه‌اى آنان لایتغیر و دایمى و قطعى مى‌باشد. 
ماده 6
1- در صورت اختلاف درباره تفسیر یا اجراى عهدنامه حاضر و سه پروتکل و ضمایم آنها، این اختلاف با رعایت کامل مسیر خط مرزایران و عراق، مندرج در مواد 1 و 2 فوق الاشعار و نیز با رعایت حفظ امنیت در مرزایران و عراق، طبق ماده (3) فوق الذکر، حل و فصل خواهد شد. 

2 -  این اختلاف در مرحله اول طى مهلت دو ماه ازتاریخ درخواست یکى از طرفین از طریق مذاکرات مستقیم دو جانبه بین طرفین معظمین متعاهدین، حل و فصل خواهد شد. 

3-  در صورت عدم توافق، طرفین معظمین متعاهدین ظرف مدت سه ماه، به مساعى جمیله یک دولت ثالث دوست توسل خواهند جست. 
4-  در صورت خوددارى هر ی
ک از طرفین از توسل به مساعى جمیله یا عدم موافقیت مساعى جمیله، اختلاف طى مدت یک ماه از تاریخ رد مساعى جمیله یا عدم موفقیت آن، از طریق داورى حل و فصل خواهد شد. 

5- در صورت عدم توافق بین طرفین معظمین متعاهدین نسبت به آیین و یا نحوه داورى، هر یک از طرفین معظمین متعاهدین مى‌تواند ظرف پانزده روز از تاریخ احراز عدم توافق، به یک دادگاه داورى مراجعه نماید. 

براى تشکیل دادگاه داورى و براى حل و فصل هر یک ازاختلافات، هر یک از طرفین معظمین متعاهدین یکى از اتباع خود را به عنوان داور تعیین خواهد نمود و دو داور یک سرداور انتخاب خواهند نمود.

اگر طرفین معظمین متعاهدین ظرف مدت یک ماه پس ازوصول درخواست داورى از جانب یکى از طرفین از دیگرى به تعیین داور مبادرت نمایند ویا چنانچه دوران قبل از انقضاى همین مدت در انتخاب سرداور به توافق نرسند طرف معظم متعاهدى که داورى را درخواست نموده است حق خواهد داشت از رییس دیوان بین‌المللی دادگسترى تقاضا نماید. تا طبق مقررات دیوان دایمى داورى داورها یا سرداور را تعیین نماید. 

6- تصمیم دادگاه داورى براى طرفى معظمین متعاهدین الزام آور و لازم الاجرا خواهد بود.
طرفین معظمین متعاهدین هر کدام نصف هزینه داورى رابه عهده خواهند گرفت.

ماده 7
این عهدنامه حاضر و سه پروتکل و ضمائم انها طبق ماده (102) منشور ملل متحد به ثبت خواهد رسید.

ماده 8
عهدنامه حاضر و سه پروتکل و ضمائم آنها،طبق مقررات داخلى به وسیله هر یک از طرفین معظمین متعاهدین به تصویب خواهد رسید. 

عهدنامه حاضر و سه پروتکل و ضمائم آنها از تاریخ مبادله اسناد تصویب که در تهران انجام خواهد شد، به موقع اجرا در خواهند آمد.

بنا به مراتب، نمایندگان تام الاختیار طرفین معظمین متعاهدین عهدنامه حاضر و سه پروتکل، و ضمائم آنها را امضا نمودند.
بغداد 13 ژوئن 1975

عباسعلى خلعتبرى، وزیر امور خارجه ایران                سعدون حمادى، وزیر امور خارجه عراق
                                 
                                                                ***
عهدنامه حاضر و سه پروتکل و ضمائم آنها با حضورجناب عبدالعزیز بوتفلیقه، عضو شوراى انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر به امضارسید. 
این عهدنامه که داراى 8 ماده و سه پروتکل و ضمائم آن مى‌باشد در تاریخ 21 اردیبهشت 1355 و 29 اردیبهشت 1355 به ترتیب یه تصویب مجلسین شوراى ملى و سناى وقت رسیده است.    
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۸
mohsen babaei

بسیجی هوشمند باید بیش از هرچیز به این مطلب بیاندیشد که امروز صحنه نبرد از میدان نبرد نظامی به عرصه فرهنگی انتقال یافته است. بسیجی باید متوجه باشد که نوک پیکان دشمن امروز متوجه عرصه فرهنگی است و اگر موفقیتی هر چند کم در این عرصه بدست آورد، برای او بزرگترین پیروزی خواهد بود. بنابراین نخستین وظیفه بسیجی در این عصر کسب آگاهی از اهمیت نبرد فرهنگی و درک موقعیت خطیر فرهنگ بسیجی است و توجه به این‌که دشمن تمام تلاشش را برای نابودی این فرهنگ به کار گرفته است. مقابله با تهاجم فرهنگی تفکر بسیجی چه نقشی را باید در آینده انقلاب ایفا کند؟ پس از درک درست خطر فرهنگی و شناخت دشمنان و نقشه‌های آن‌ها، تشخیص وظیفه‌ مشکل نیست. بسیجی باید در عرصه فرهنگی خود را تقویت کند و فعالیت‌های فرهنگی را هدف اصلی خویش قرار دهد. منظور از فعالیت فرهنگی و رشد فرهنگی در تفکر بسیجی روشن است، هرچند با القائات غرب‌زده‌ها فرهنگ نیز دارای معانی متضاد شده اما در تفکر بسیجی فعالیت فرهنگی و رشد فرهنگی به معنای شناخت بهتر اسلام و پاسداری از ارزشهای دینی است، دینی که بسیجیان جان خویش را نثار آن می‌کنند و انقلاب نیز به رهبری امام با تکیه بر اسلام و ارزش‌های آن به پیروزی رسید. تلاش غرب‌زده‌ها برای بکارگیری فرهنگ در مفاهیم متضاد،‌ فضا را چنان آلوده کرده که حتی مسأله برای دولتمردان نیز مشتبه شده و آنان نیز کار فرهنگی را تنها در ورزش و موسیقی می‌بینند و بودجه‌ای هم که برای کارهای فرهنگی پیش‌بینی می‌شود فقط در اینگونه کارها هزینه می‌شود، البته این به معنای مخالفت با ورزش و هنر نیست امّا ارزشها و اولویّت‌ها را باید رعایت کرد، در حالی‌که جوانان عزیز کم کم از مایه‌های اصلی فرهنگ انقلاب تهی می‌شوند، معنویّات به فراموشی سپرده می‌شود و روحیّه بسیجی از بین می‌رود، جایی برای صحبت از نقش دیوان و ایوان نیست، خانه از پای بست دارد ویران می‌شود خواجه در فکر نقش ایوان است. حرکت فرهنگی غرب‌گرا که در کشور بوجود آمده و عده‌ای آن را رهبری می‌کنند، بنیادی برای دین، انقلاب و بسیج باقی نمی‌گذارد. وقتی بسیج مفهوم پیدا می‌کند که عده‌ای معتقد باشند، دینی هست و این دین دارای حقایقی اصیل و ثابت و ارزشهایی معتبر است و همچنین پایه‌های این دین قابل شناخت و دفاع است. امّا اگر تلاش‌های عده‌ای غرب‌زده باعث تزلزل و انحراف در این اعتقادات شود و محیط نورانی جامعه را ابرهای تیره و تار برآمده از فضای مغرب‌زمین تاریک کنند تا جلوی خورشید دین گرفته شود، در این صورت بسیجی نیز مفهومی نخواهد داشت. این جریان وابسته برای رسیدن به اهدافشان اظهار داشتند که دین قابل شناختن واقعی نیست چون واقعیّت ثابتی ندارد و تا بی‌نهایت قابل تغییر است بنابراین نمی‌توان گفت که این شناخت از دین درست است و آن نادرست! بسیجی به شناخت امام از دین اطمینان دارد و شناخت فقها را از دین به عنوان دین‌شناسان می‌پذیرد اما برای این‌که این اطمینان را از بسیجی سلب کنند، می‌گویند: تمام علوم با هم در ارتباطند کسی که شیمی نداند، ریاضی، فیزیک و سایر علوم را نیز نمی‌داند و کسی که این علوم مرتبط به هم را نداند، حق ندارد بگوید دین شناس است، پس امام و سایر فقها را نمی‌توان اسلام‌شناس و دین‌شناس دانست زیرا مجموعه معرفت بشری یک شکل هندسی دارد که اگر یک ضلع آن برداشته شود، شکل خود را از دست می‌دهد. از نظر آن‌ها کسی حق دارد خود را دین‌شناس بنامد که همه علوم را بشناسد و چنین شخصی در عالمْ وجود ندارد و نخواهد داشت، پس معرفت دینی نسبی است و معیار برای هر کس فهم خودش از معارف می‌باشد؛ اگر کسی خدا را یکی بداند دین او همان است و اگر دیگری دو خدا را باور داشت، دین او نیز همان باورش می‌باشد چون دین نسبی است و معیاری برای سنجش وجود ندارد. و علاوه بر آن، شناختی که از دین وجود دارد شناخت بشری است و شناخت بشری قابل خطا است. بنابراین شناخت‌های متفاوتی از اسلام عرضه می‌شود و این شناخت‌ها بین صفر تا بی‌نهایت خواهد بود، هر روز دین اسلام ماهیت متفاوتی پیدا می‌کند چون معیار ثابتی برای سنجش وجود ندارد. شبهه دیگر که جریان وابسته به غرب مطرح کردند این بود که یقین دست یافتنی نیست و به هیچ چیز نمی‌توان یقین پیدا کرد و هر کس ادّعای یقین کند از جهلش است و گرنه روشنفکر امروزی بالاتر از این است که ادّعای یقین کند. آخوندهای دهاتی و متحجر و اقشار بی سواد ادعای یقین می‌کنند اما کسی که تحصیل کرده دانشگاه است ادّعای یقین نمی‌کند! در آیات قرآن آمده: وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون(1) پرهیزگاران به آخرت یقین دارند، اما از نظر جریان خود باخته در برابر فرهنگ غرب، یقین خیالی بیش نیست و هیچ چیز یقینی در عالم وجود ندارد. در آیه دیگر آمده: وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِین(2) در زمین، نشانه‌هایی برای یقین‌کنندگان است، اما از دیدگاه آن‌ها امروز عصر شکّ‌ است و مد امروز این است که انسان شکّاک باشد و گرنه روشنفکر نیست. اگر در جامعه‌‌ای شک نشانه روشنفکری باشد، آیا دیگر بسیجی سیزده ساله‌ای پیدا می‌شود که نارنجک به کمرش ببندد و زیر تانک برود؟ آیا با شکّ، صنعتگر و کشاورز کارش را رها می‌کند تا به جبهه برود و حتی حقوقی را که به او می‌دهند به جبهه کمک کند؟ کسی که نمی‌داند آیا خدایی هست، پیامبری فرستاده، دین اسلام حقیت دارد و آیا آخرتی برپا می‌شود؟ آیا با این همه شک و تردید کسی حاضر به جانبازی خواهد شد؟ عده‌ای در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایشان در تمام ارزش‌های ثابت دینی، شبهه‌پراکنی می‌کنند، و در اموری همچون:‌ وجود خداوند، آمدن پیامبر(صلى الله علیه وآله)، عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیه السلام)، برپایی قیامت‌ و سایر ارزشهای اصیل اسلامی تردید ایجاد می‌کنند. و با شبهه در این مبانی، بسیج و تفکر بسیجی که بر اساس اندیشه اصیل اسلامی شکل گرفته است، جایگاهی نخواهد داشت. 1. بقره(2)، 4. 2. ذاریات(51)، 20. ‌درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و وحی گفتند: عربی هزار و چهارصد سال پیش یک چیزهایی به ذهنش رسید و با توجّه به آنها ادعای پیامبری کرد، در این عصر هم چیزهایی به ذهن کسانی می‌رسد که همان الهام است و این عصر پیامبر دیگری می‌طلبد. درباره قیامت نیز در یک تعبیر گفتند: آخرت همین دنیا است، و در تعبیر دیگری گفتند: سودطلبی عبارت از دنیا و ارزش‌طلبی عبارت از آخرت است! اگر آخرت همان ارزش بود دیگر به انبیا اتهام دیوانگی نمی‌زدند. وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَى رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ * أفْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ(1) «و کسانى که کفر ورزیدند گفتند آیا مردى را به شما نشان دهیم که شما را خبر می‌دهد که چون کاملا متلاشى شدید [باز] قطعا در آفرینشى جدید خواهید بود.آیا [این مرد] بر خدا دروغ بسته یا جنونى در اوست». و حتّی انبیا را که به مرگ تهدید می‌کردند به این دلیل بود که آن‌ها می‌فرمودند: انسان پس از مرگ زنده می‌شود و مورد بازخواست الهی قرار می‌گیرد. شبهه‌ها و تردید‌هایی که از سوی دلباختگان فرهنگ غرب القا می‌شود همه سوغات غرب است که بعد از رنسانس در اروپا مطرح شد و مورد بررسی و نقد اندیشمندان غربی نیز واقع شد، اما 1. سبأ(34)، 7، 8. ‌روشنفکران جدید این شبهه‌ها را از زیر خاک درآورده و به عنوان ارمغانی برای نسل جوان عرضه می‌کنند. شبهه‌هایی همچون؛ تأویل متون دینی، نسبی بودن معرفت، سمبولیک بودن مفاهیم دینی، اسطوره‌ بودن مفاهیم دینی، اساطیری بودن زبان دین، از جمله شبهه‌هایی است که حدود سیصد چهارصد سال است که در اروپا مطرح شده و مورد نقد نیز قرار گرفته است، اما روشنفکران کشور از نو آن‌ها را طرح می‌کنند و اظهار می‌دارند که زبان دین، زبان سمبولیک و اساطیری است و هر کس هر چه از دین فهمید دین او همان است چون معیار ثابتی برای شناخت دین وجود ندارد! البته باید این مطالب در جای خود مورد بحث قرارگیرد و بر بسیجی لازم است تا آن‌ها را بفهمد و همچنین از نقشه‌هایی که برای از بین باورهای دینی و تفکر بسیجی طراحی می‌شود اطلاع داشته باشد. در تحلیل‌های روشنفکران غربی حتی نظام ولایت فقیه نیز حکومت فاشیستی تلقی می‌گردد برای این‌که حکومت دو قسم است: لیبرالیسم و فاشیسم، لیبرالیسم را که خود روحانیون و اندیشمندان دینی ردّ می‌کنند پس حکومت ولایت فقیه حکومتی فاشیستی و ضد دموکراسی است! حکومتی که منافع یک گروه اقلّیتی را تأمین می‌کند و در جهت سلطه بر مردم است. همان‌گونه که رهبر معظّم انقلاب اشاره فرمودند: عده‌ای تمام مقدّسات و ارزش‌های انقلاب را زیر سؤال می‌برند: از کجا امام درست می‌گفت! و از کجا آن کسانی که انقلاب کردند، درست فهمیدند! آیا اصلاً براندازی رژیم پهلوی کار درستی بود؟! آیا جنگ کاری عاقلانه و منطقی بود؟! به چه دلیل این شکل حکومت صحیح است؟! عده‌ای نهضت اسلامی مشروطیّت را به یک حرکت سیاسی غرب طلبانه تبدیل کردند، پیروان همان اندیشه و سرسپردگان همان فرهنگ، امروز می‌خواهند از راه نفوذ دادن فرهنگ غربی در جامعه اسلامی به خصوص در دانشگاه‌ها، انقلاب را استحاله فرهنگی کنند و سپس با کمک اربابان خود این انقلاب را از بین ببرند. بنابراین وظیفه بسیجیان با توجه به توطئه‌ها و تلاش‌های جریان روشنفکری وابسته به غرب در جهت از بین بردن باورهای دینی و ارزشهای انقلابی و نیز تفکر بسیجی بسیار روشن است.

۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۶
mohsen babaei

مقاومت هشت ساله‏ ی ملت ایران در جنگ تحمیلی، توانمندی ایدئولوژی اسلام را به عنوان مقوله‏ای فرهنگی و سیاسی در عصر حاضر بار دیگر به اثبات رسانده است و جوهر مقاومت و پایداری را در برابر مطامع استکبار و تئوری‏های تحمیلی به عنوان سمبل بازیافت هویت دینی و اقتدار فرهنگی وارد زندگی مردم کرده است. فراتر از این، امام راحل قدس سره و امام خامنه ای (مدظله)، روح مبارزه و حفظ انگیزه دفاعی را تبلور دین و دینداری می‏دانند. 
امام راحل قدس سره در پیام به گورباچف رئیس جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) فرموده‏اند: 
دینی که در آن مبارزه با قدرت‏ها نباشد، دقیقا افیون توده‏هاست. 
و همچنین در صدر فرمان برائت فرموده‏اند: 
آنها که تصور می‏کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی فلسطین و مظلومین جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه‏اند، آنهایی هم که تصور می‏کنند سرمایه داران و مرفه‏های بی‏درد با نصیحت و موعظه و پند واندرز متنبه می‏شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنها کمک می‏کنند، آب در هاون می‏کوبند. (1)
امام خامنه ای (مدظله) نیز مقاومت در جنگ تحمیلی و ایستادگی در مقابل تهدید غرب و احساس عزت و استقلال در مقابل ابرقدرت‏های عالم را نعمت با ارزشی می‏دانند که ناشی از بقایای فرهنگ اسلامی است. هشت سال دفاع مقدس، آزمون عینی اندیشه‏ی امام راحل قدس سره و امام خامنه ای (مدظله) مبنی بر کارا بودن مفاهیم فرهنگی و ارزش‏های اخلاقی بوده است و مکتب اسلام را به عنوان مظهر نواندیشی، در فرایند تاریخی حرکت‏های احیاگر به جهان عرضه کرده است و از این روست که امام راحل قدس سره در پیامی به روحانیت معظم فرموده‏اند: 
هر روز ما در جنگ برکتی داشته‏ایم که در همه صحنه‏ها از آن استفاده کرده‏ایم... 
ما انقلابمان را در جنگ صادر کرده‏ایم... 
ما در جنگ ریشه‏های انقلاب پربار اسلامی‏مان را محکم کردیم. (2)
امام راحل قدس سره همه‏ی این برکات را ناشی از مجاهدات و حماسه آفرینی‏های ملت شجاع ایران درهشت سال دفاع مقدس می‏دانند و می‏فرمایند: 
جنگ ما کمک به فتح افعانستان را به دنبال داشت...

جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال داشت... 
جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال خواهد داشت... 
جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند... 
صدای اسلام خواهی افریقا از جنگ هشت ساله ماست... 
علاقه به اسلام شناسی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا، یعنی در کل جهان، از جنگ هشت ساله‏ی ماست.
به هر حال هشت سال دفاع مقدس، مقطع تجربه شده‏ای است که بسیاری از مفاهیم اخلاقی را که در زیر ساخت نظام فرهنگی و سیاسی کشور مؤثرند عینیت بخشیده و مفاهیمی چون: ایثار، شهادت طلبی، خداباوری، وارستگی، عشق، وحدت، شجاعت، پایداری و... آثار و نقش کارساز خود را در اندیشه، منش، رفتار، نظام فرهنگی، نظام معیشتی و... به خوبی نشان داده است و اینک در تکوین ساختار فرهنگ عمومی کشور می‏توانند مفاهیم اخلاقی و عناصر فرهنگی را تعریف کنند و در اختیار مسؤولین فرهنگی کشور و صاحب نظران قرار دهند. 
بدیهی است ملت ما امروز با داشتن مفاخر و دستاوردهای گرانبهای دوران دفاع مقدس در تدوین الگوی فرهنگی، نیازمند قبول مبانی تئوریک متناسب با تحول، از دیگران نیست. کسانی که در این زمینه تردید به خود راه می‏دهند، در حقیقت ارزش‏های دفاع مقدس را درک نکرده‏اند و یا اینکه در برابر مدرنیسم و عقلانیت جدید فرهنگ غرب سست شده‏اند. حرکت کند و کم بها و بعضا ناباورانه ما در نظام بندی و تثبیت ارزش‏های دفاع مقدس، به عنوان مهم‏ترین و کامل‏ترین الگوهای توسعه فرهنگی، بار دیگر این فرصت را به روشنفکران بیمار داده است تا جمهوری اسلامی را در کوران مواجهه با مسائل و مشکلات گوناگون قرار دهند و بازاندیشی توسعه‏ی غربی را به عنوان مبنای تئوریک دوران سازندگی در ایران با جرأت تمام مطرح نمایند. همچنین عناصر فرهنگی و هنری کشور ما نیز تمایل پذیری خود را در برخی از موارد حفظ کرده و قواره‏ی موزون و مناسب خود را در رابطه با ارزش‏های انسان ساز دفاع مقدس پیدا می‏کنند. از این رو امام خامنه ای (مدظله) با محوری توصیف کردن اصلاح عمومی کشور، اختصاص تمام فعالیت‏های وزارتخانه بزرگی چون فرهنگ و ارشاد اسلامی به این مهم کاری بجا و با اهمیت دانسته‏اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۰
mohsen babaei

ی شک تشکیل بسیج یکی از شاهکارها و معجزات بزرگ حضرت امام بود . اگر ما وضعیت کشور را نگاه کنیم خواهیم دید بعد از اینکه انقلاب به پیروزی رسید،ارتش زمان طاغوت به انقلاب به ارث رسید و بسیاری از افراد و فرماندهان از ارتش گریخته بودند و قبل از انقلاب بحث فرار از ارتش مطرح شده بود. ارتش سامان مطلوبی نداشت و سپاه هنوز شکل نگرفته بود در چنین وضعیتی صدام با چراغ سبز آمریکا و استکبار جهانی به ایران حمله کرد در چنین وضعیتی با توجه به اینکه ارتش عراق مجهز به انواع و اقسام تجهیزات بود و کشور انقلاب زده ایران از یک وضعیت دفاعی منسجم بی بهره بود چاره باید اندیشیده میشد، تا تمامیت عرضی کشور حفظ شود. در این راستا فرمان تشکیل بسیج که توسط امام قبل از انقلاب صادر شده بود یک اولویت ویژه پیدا کرد و بسیج را تحت امر سپاه قرار دادند و از آن به بعد بسیج سامان یافت و نقش ارزنده خود در انقلاب انجام داد. یکی از نقش های مهم بسیج در دفاع مقدس است . اگر ما حضور بسیج در دفاع مقدس را به منزله عاشورای بزرگ ایران تلقی کنیم، می بینیم که فضایی که بسیج در جبهه ها ایجاد کرد یک فرهنگ بسیجی بود بر گرفته از عاشورای حسینی ، اکثریت نیروهای جبهه را بسیج تشکیل میداد به گونه ای که از کمترین سن یعنی حدود هفده سال داشتیم تا بالاترین سن که رزمنده های هفتاد تا هشتاد ساله حضور پیدا میکردند . این نیروها بدون چشم داشت و این که درامد مادی داشته باشند یا مسئولیت های کشوری به ان ها داده شود تنها با انگیزه معنوی و الهی و بنا به تکلیف وارد میدان شدند و چنان در جبهه ها به استقامت و پایداری پرداختند که اعجاب جهانیان را برانگیختند و تا سر حد جان در جبهه ها ماندند و با اقتدای به مولای خود امیر مومنان علی علیه السلام بر سر جان با خدا معامله کردند، این نیروها به جهت برخورداری از توکل به خدا و انگیزه معنوی خلاقیت ها و نوآوری های بسیار فراوانی را در جبهه به عرصه ظهور گذاشتند، که طراحی های عملیات های بزرگ ، انجام عملیات در شب- که در آن زمان در هیچ لشکری و کشوری در دنیا سابقه نداشت - این ها اقدام کردند و با پیروز های موفق. به گونه ای که مدیریت جبهه ها و جنگ را به نوعی خود در اختیار گرفتند و در نهایت دشمن خوار و زبون را از کشور و از مرزهای شناخته شده بیرون راندند . از طرفی بسیج در حوزه پشت جبهه ها به ویژه خیلی عظیم زنان توانستند نقش بسیار ارزنده ای را در دفاع ایفا کنند به گونه ای که اولا تهییج کننده مردها برای گسیل شدن به جبهه ها بودند و دوما دلاورانه و صبورانه، زینب گونه در استقبال از شهدا جانبازان و شهیدان ایستادند و سوما در حوزه عملیات ها نقش امداد رسانی و درمان را به خوبی ایفا کردند در نقش جمع آوری و آماده سازی کمک های مردمی به جبهه ها بالاترین نقش را ایفا کردند و بسیج توانست در دوران دفاع مقدس یکی از جلوه های خودش را به بروز و ظهور برساند و برگ زرینی از افتخارات خودش را در تاریخ انقلاب اسلامی ایران و بلکه تاریخ جهان ثبت کند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۹
mohsen babaei


تهاجم نظامی عراق به ایران در شهریور 1359 (سپتامبر 1980) در آخرین ماه های ریاست جمهوری جیمی کارتر آغاز شد و در دوران رونالد ریگان ادامه یافت.وقوع طولانی ترین نبرد نابرابر و نامتعارف قرن بیستم در جغرافیای خلیج فارس با توجه به طرف های منازعه نمی توانست با انفعال آمریکا مواجه شود. کوران سال های جنگ سرد و وجود منافع راهبردی، آمریکا را بر آن داشت که راهبرد خود را در قبال این درگیری اجرا کند. بحران در روابط ایران و آمریکا پس از گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در تهران که پیامدهایی همچون تحریم سیاسی و اقتصادی، مسدود نمودن اموال و دارایی ها، عملیات طبس و کودتای نوژه را برای ایران از جانب آمریکا به همراه داشت، در جمع بندی کاخ سفید بی تاثیر نبود. با این همه، کاخ سفید پس از حمله عراق به ایران در بیانیه ای اعلام بی طرفی کرد؛ بیانیه ای که صرفاً یک عرف دیپلماتیک و اقدامی متاثر از فضای جنگ سرد قلمداد می شود؛ چراکه سیر رویدادهای بعدی نشان داد که آمریکا اگر هم می خواست، نمی توانست که بی طرف باشد. البته سخنگوی وقت وزارت امور خارجه امریکا هم افکار عمومی را منتظر سیر تحولات آتی نگذاشت و اعلام کرد که بی طرفی امریکا به معنای بی تفاوتی آن نیست و این کشور برای تضمین تداوم جریان نفت در مقابل تهدیدهای خارجی از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد. از این رو آمریکا با اقدامات پنهان و پیدا چنان درگیر این منازعه شده بود که بی طرفی امری بی معنا بود. چنانکه جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا در 16 مهر 1359 اعلام کرد که اگر جنگ ایران و عراق توسعه یابد و میانجی گری های فعلی تاثیری نداشته باشد، کشورهای متحد امریکا در خلیج فارس باید جانب عراق را گرفته و از کمک مادی و معنوی به آن دریغ نورزند. پنج ماه بعد از آغاز جنگ و در هنگامی که سیاست های کارتر در مواجهه با ایران و عراق تثبیت نشده بود، رونالد ریگان جمهوریخواه به ریاست جمهوری امریکا رسید. ریگان علاوه بر سیاست های کارتر، دکترین جدیدی در سیاست خارجی امریکا اعلام کرد که به "دکترین رمبو" شهرت یافت. طبق این دکترین امریکا می بایست در کشورهای جهان سوم به مانند ویتنام، با توجیه هراس از کمونیسم، موانعی فراروی انقلاب های ملی برای ممانعت از تحولات مترقیانه و رو به پیشرفت در این کشورها بتراشد. راهبرد دستیابی به این هدف نیز مشغول نمودن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیری های قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگ های بدون پیروز بود. پیش از شروع جنگ، دونالد رامسفلد و زیبگنیو برژینسکی مشاور وقت امنیت ملی رئیس جمهور امریکا برای زمینه سازی و هماهنگی با عراق چندین سفر محرمانه به عراق داشتند. تایمز لندن با اشاره به ملاقات آن ها با صدام نوشت که برژینسکی پس از سفر محرمانه خود به بغداد در اواخر سال 1358 در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که ما اختلاف قابل ملاحظه ای بین آمریکا و عراق نمی بینیم و معتقدیم که عراق تصمیم به استقلال دارد و در آرزوی امنیت خلیج عربی است. حمایت تام و تمام امریکا از عراق به حدی مشهود بود که حتی وفیق السامرایی رئیس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ تحمیلی اذعان داشت که اگر حمایت غرب نبود، صدام نمی توانست جنگ علیه ایران را آغاز و ادامه دهد. همچنین هاوارد تیچر عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان ریگان نیز گفت که امریکا برای صدام کاری کرد که تا آن روز برای هیچ یک از نزدیک ترین متحدان خود نکرده بود. با این همه، آمریکا برای حمایت از عراق در طول سال های جنگ تحمیلی جدای از تحریک گروهک های ضدانقلاب و کشاندن منافقین به جبهه رژیم بعث، در چهار جبهه وارد منازعه شد؛ عملیات استانچ برای تحریم ایران و لغو تحریم عراق و متعاقب آن تجهیز تسلیحاتی و لجستیکی این کشور، عملیات مالی برای تامین نیازهای مالی عراق از کشورهای عربی و غربی، عملیات اطلاعاتی و ارتباطی و عملیات جنگ روانی و سیاسی علیه ایران. با وجود بسته های حمایتی امریکا از عراق، اما به دنبال ماجرای ایران گیت پس از سفر دیوید مک فارلین رییس وقت شورای امنیت ملی امریکا به ایران در آبان 1365(نوامبر 1986) اقدامات خصمانه واشنگتن علیه تهران افزایش یافت. امریکا پس از این واقعه، تغییر آشکارتری در مواضع خود به سود عراق برای افزایش فشار بر ایران اتخاذ کرد؛ چنانکه در پی بمباران نیروگاه نکا در آذرماه همین سال ساندی تلگراف نوشت که کمک اطلاعاتی امریکا به عراق، این کشور را قادر ساخت تا به تاسیسات اقتصادی ایران و نیروگاه نکا ضربه وارد کند. با وجود این حمایت ها اما، ماشین جنگی عراق در جبهه های نبرد به گل نشست و سیل کمک های متنوع کشورهای عربی و غربی هم نتوانست کمکی به عراق برای برون رفت از این شرایط بکند. تا این که پیروزی در عملیات کربلای 5 (دی 1365) موازنه قدرت را به سود ایران تثبیت کرد. نتایج این عملیات سبب شد تا امریکا برخلاف قبل، گزینه صلح را به طور جدی دنبال نماید. چنان که واین برگر وزیر دفاع وقت امریکا با لحنی تهدیدآمیز گفت که امریکا نمی خواهد ایران در جنگ با عراق پیروز شود. البته امریکا برای بین المللی ساختن جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه، ایتالیا و بلژیک را به بهانه اسکورت نفت کش ها و کشتی های تجاری با ناوهای لجستیکی و پشتیبانی روانه خلیج فارس کرد. واشنگتن پس از جنگ نفتکش ها، جنگ سفارتخانه ها را نیز کلید زد؛ انگلیس و فرانسه برای فشارهای سیاسی و روانی بر ایران در خرداد و تیر 1366 دیپلمات های ایرانی را احضار و اخراج کردند. به موازات این اقدامات، امریکا با تطمیع و تحریک عربستان فاجعه قتل عام حجاج ایرانی را در مرداد 1366 رقم زد. هفته نامه العمل الاسلامی چاپ پاریس نوشت بالگردی که بر فراز تظاهرات عظیم برائت پرواز می کرد، حامل بلندپایگان نظامی عربستان و یک ژنرال امریکایی بوده است. او به احتمال قوی وابسته نظامی امریکا در ریاض بود که فرماندهی اکیپ را در طرح ریزی و اداره عملیات یورش و قتل عام حجاج به عهده داشت. این بالگرد دستورات ملک فهد را به نیروهای مسلح منتقل می کرد. در نوامبر 1984 حمایت سیاسی امریکا از عراق به از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک بین دو کشور پس از 17 سال رکود و قطع روابط انجامید. پس از آن ریگان با تغییر سریع و صریح رویه خود، ضمن تأمین اعتبار برای عراق، کشورهای اروپایی را نیز تشویق کرد تا با تعویق زمان بازپرداخت بدهی های عراق موافقت کنند. خارج کردن عراق از لیست کشورهای حامی تروریسم اقدام دیگری بود که به تجهیز تسلیحاتی عراق کمک کرد. فروش هواپیماهای میراژ و سوپراتاندارد و موشک های اگزوسه فرانسوی، هواپیماهای میگ روسی و عوامل شیمیایی سیانور و خردل و تابون و سارین آلمانی و بلژیکی همه در این راستا بود. علاوه بر این امریکا، عربستان را تشویق کرد تا با کاهش قیمت نفت، ایران را از مهم ترین منبع درآمد برای تأمین هزینه های جنگ محروم کند. عربستان نیز میزان تولید نفت خود را از 5 /2 میلیون بشکه در روز به 6 میلیون بشکه افزایش داد و بدین ترتیب قیمت نفت از 30 دلار برای هر بشکه به 9 دلار رسید. ضمن این که ریگان همراستای با این طرح، راهبردی موسوم به «ابتکار استراتژیک»« را با هدف تقویت میانه روها از طریق تامین قطعات و تسلیحات نظامی برای ایران به منظور وسیله ای برای آزادسازی گروگان ها اجرا کرد. اما فتح فاو در زمستان 1364 طی عملیات والفجر 8 سبب شد تا سنای امریکا در گزارش سالیانه 1987 بهترین راه را برای جلوگیری از شکست عراق و حفظ منافع حیاتی امریکا، پایان دادن به جنگ با ایران از طریق تلاش هماهنگ جامعه بین المللی عنوان کند. واشنگتن پس از تلاش های بین المللی برای اعمال فشار بر تهران، طرح تحریم تسلیحاتی را به عنوان ضمانت اجرای قطعنامه 598 تسلیم شورای امنیت سازمان ملل کرد. واین برگر بر این باور بود که با تحریم تسلیحاتی، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک می شود و در واقع ریشه موجودیت ایران به صورت یک ملت نیز به خشکی می گراید. از این دیدگاه است که امریکا پس از تصویب قطعنامه برخلاف تمامی معاهدات و کنوانسیون های بین المللی به طور رسمی وارد صحنه درگیری با ایران می شود. چنانکه در 17 مرداد 1366 جت جنگنده تام کت اف.14 نیروی دریایی امریکا دو موشک به سوی جت ایرانی شلیک کرد. برخورد نفت کش امریکایی تکزاکو کایبین با مین به فاصله دو روز بعد از این واقعه و نیز اصابت یک موشک کرم ابریشم (سیلک ورم) به جنوب کویت در 13 شهریور تقابل ایران و امریکا را وارد مراحل جدید کرد. در 30 شهریور دو فروند بالگرد امریکایی از روی کشتی فرانکلین چارت به پرواز درآمده و کشتی ایران اجر را به اتهام مین گذاری بدون هیچ گونه هشدار قبلی مورد حمله قرار دادند. براساس بیانیه پنتاگون در این حمله 4 خدمه کشتی ایرانی کشته و 4 تن دیگر زخمی و 10 ملوان دیگر به عنوان گروگان به ناو فرماندهی لاسال منتقل شدند. رونالد ریگان در اظهارنظری رسمی اعلام کرد که شخصاً دستور حمله به کشتی ایرانی را صادر کرده است. پس از این حادثه نیروی دریایی امریکا با حمله به 5 قایق گشتی نیروی دریایی سپاه در 16 مهر، 3 فروند از آن ها را غرق کرد. در پاسخ به این حمله، ایران یک فروند هلی کوپتر امریکا را سرنگون کرد. یک هفته بعد نفت کش امریکایی سانگاری در سواحل کویت مورد اصابت یک فروند موشک کرم ابریشم ایران قرار گرفت. چهار روز بعد دو سکوی نفتی رشادت و رسالت ایران مورد حمله امریکا قرار گرفت. چند ساعت پس از این حمله و به دنبال درگیری قایق های توپدار ایرانی با کشتی امریکایی ویلی تاید در سواحل امارت، امریکا ضمن وارد ساختن خسارات به یک حلقه چاه مشترک ایران و امارات، ناوچه های جوشن، سهند و سبلان ایران را منهدم کرد. پیش از این ریگان با صدور بیانیه ای در 5 آبان 1366 تحریم تجاری و بازرگانی ایران را اعلام کرد. پس از تشدید درگیری های نظامی ایران و امریکا، پنتاگون اردیبهشت 1367 اعلام کرد که سیاست گسترش حضور نظامی امریکا در خلیج فارس به طور رسمی به اجرا گذاشته شده است. کمتر از دو ماه بعد از اعلام این استراتژی در 12 تیر ناو هواپیمابر یو.اس.اس.جک وینسنس هواپیمای ایرباس 300A ایران را بر فراز آب های خلیج فارس مورد هدف قرار داد. تمامی این مداخلات و مناقشات در حالی بود که ایالات متحده پیش بینی می کرد جنگ حداکثر ظرف 10 روز با پیروزی عراق پایان خواهد یافت، اما دست نیافتن عراق به نتایج قطعی و روشن در هفته نخست جنگ نشان داد که هدف های این حمله قابل تحقق نیست. راهبرد جایگزین امریکا در غیر این صورت پیش بینی می کرد که با گذشت زمان اندکی ایران به خاطر فشارهای سنگین ناشی از جنگ دست نیاز به سوی این کشور دراز خواهد کرد. اما توان ایستادگی و پایداری نظام نوپای جمهوری اسلامی پیش بینی های امریکا را به بن بست کشاند. این بن بست در سیاست امریکا در حالی بود که این کشور می کوشید تا بواسطه جنگ عراق بار دیگر ایران را به زیر سلطه خود درآورد. مساله ای که رهبر انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه مهر 1370 بر آن تاکید کردند و اظهار داشتند که اگر ایران در مقابل امریکا تسلیم می شد جنگ زود تمام می شد، البته مصیبت سلطه امریکا صد برابر از مصیبت جنگ سخت تر است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۰:۳۱
mohsen babaei

 پس از پیروزی شکوهمندانقلاب اسلامی ایران، دولت کارتر کوشید دولت ایران را متقاعد کند که به همکاری همه جانبه خود با ایالات متحده ادامه دهد که جریان گروگانگیری دیپلمات های این کشور، فضا را بیش از گذشته مخدوش نمود. آمریکا علاوه بر این تحقیر بی سابقه می ترسید امواج انقلاب اسلامی در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز فراگیر شود و منافع غرب بیش از پیش به خطر بیفتد بنابراین به دشمنی علنی با جمهوری اسلامی ایران برخاست.

      در اولین روزهای مهر ماه سال 59 ، جمهوری اسلامی ایران که از وجود عناصر خود فروخته داخلی و ضد انقلاب رنج می برد ، با تهاجم رژیم بعث که مسلح به تسلیحات غرب و خصوصاً آمریکا بود ، روبرو شد و در دفاعی جانانه و مقدس به مدت 8 سال در برابر تمام کشورهای استکباری ایستاد.
      تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس از تاثیرات انقلاب اسلامی ایران دچار ترس و وحشت شدند که در این میان ،صدام موضع خصمانه تری نسبت به ایران داشت ،روابط تهران - بغداد تیره گشت به طوری که دو طرف یکدیگر را به داشتن مقاصد نامطلوب متهم می کردند. ایران ، عراق را به قاچاق سلاح به اعراب ناراضی در خوزستان و تجاوزات نظامی ادواری به خاک ایران متهم می کرد. عراق نیز به نوبه خود ، ایران را متهم به پشتیبانی و کمک رسانی به شورشیان کرد عراق و حزب الدعوه می کرد . بنابراین آمریکا اوایل دهه 1980 (1359) توان حمله نظامی موفقیت آمیز علیه ایران را نداشت ، در نتیجه براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را به دیگران واگذار وبه این ترتیب ، وظیفه حمله به ایران را به عراق محول کرد.

     برژینسکی ، مشاور امنیت ملی کارتر ، جهت زمینه سازی و اطلاع از وضعیت عراق برای شروع جنگ ، چندین سفر محرمانه به بغداد کرد. روزنامه تایمز لندن نیز در تاریخ 27 خرداد 59 به ملاقات برژینسکی و صدام اشاره هایی کرد. این روزنامه در یکی از این گزارش ها آورده بود: برژینسکی پس از سفر محرمانه خود به بغداد در اواخر سال 1358 در یک مصاحبه تلویزیونی گفت : ما اختلاف قابل ملاحظه ای بین آمریکا و عراق نمی بینیم و معتقدیم عراق که تصمیم به استقلال دارد ، در آرزوی امنیت خلیج عربی است . عراق نیز بر پایه اطلاعات دریافتی از سوی عناصر فراری از ایران ، امکاناتی را در اختیار وفاداران شاه که هدفی جز سرنگونی نظام اسلامی در ایران نداشتند ، قرار داد. شخصیت مهم و قدرتمند این دسته از مخالفان ، تیمسار اویسی بود که گفته می شد قادر است از حمایت 15هزار چریک کرد برخوردار شود. در چنین شرایطی بود که عراق تصمیم به تهاجم به خاک کشور ایران گرفت.

مقدمات حمله به ایران

     صدام در 26 شهریور 1359 ،  17 سپتامبر 1980 ، به طور رسمی اعلام کرد که موافقت نامه 1975 الجزایر هیچ گونه اعتبار قانونی ندارد و شط العرب باید تحت حاکمیت اعراب قرار گیرد. وی گفت: ما مصمم هستیم که با به کارگیری زور ، کلیه سرزمین های خویش را پس بگیریم.

     حوادث مرزی میان ایران و عراق ، حدود 2 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. این وقایع تا مدتی کم اهمیت و ثابت باقی ماند ولی از روزی که آتش توپخانه سنگین عراق علیه نیروهای ایران در منطقه قصرشیرین 15 مجروح بر جای نهاد، شکل جدی به خود گرفت.

     براساس گزارش روزنامه نیویورک تایمز ، طرح جنگی عراق برای اشغال خوزستان در سپتامبر 1980 براساس یک طرح نظامی انگلیس تنظیم شده بود که حاوی نقشه اشغال استان نفت خیز خوزستان ایران با کمک و یاری دولت  انگلستان از عراق بود.

     به مرور زمان ، مواضع خصمانه عراق نسبت به جمهوری اسلامی صریح تر شد. صدام برای اولین بار در تاریخ 18 فروردین 1359 یعنی همزمان با قطع رابطه ایران و امریکا ، اعلام کرد که ایران باید از 3 جزیره تنب بزرگ ، تنب کوچک و ابوموسی خارج شود و چندی بعد نیز تاکید کرد که عراق آماده است اختلاف خود با ایران را با زور حل کند.

     صدام سرانجام در تاریخ 20 شهریور با طرح بهانه هایی در جمع وزرای خارجه کشورهای عربی ، ضمن درخواست حمایت از آنان اعلام کرد که خاکمان را از ایران باز پس می گیریم.
صدام در 26 شهریور 59 در مجلس ملی عراق سخنرانی کرد و در مقابل دوربین های تلویزیون ، موافقتنامه 
صلح 1975 الجزایر را که خود او امضا کرده بود پاره کرد و 5 روز به ارتش عراق دستور حمله به خاک ایران را صادر کرد.

هدف آمریکا در تحمیل جنگ چه بود ؟

     پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه ، استراتژی آمریکا در منطقه سوق‌الجیشی خلیج‌فارس، که بر دو ستون ایران شاهنشاهی و عربستان سعودی پی ریزی شده بود را فرو ریخت و این مسأله، مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را دستخوش تحول کرد.

موازنه نسبی قوا که تا پیش از انقلاب بین ایران و عراق حاکم بود، تغییر کرد و با پیدایش خلاء قدرت در منطقه، موج اسلام‌خواهی می ‌توانست تهدیدی برای آمریکا باشد. در نتیجه، لازمه تأمین منافع آمریکا و غرب، اعاده نظم پیشین در منطقه بود.

کودتای شبکه نیما

ارتش عراق با برنامه‌ریزی ایالات متحده ، عملیات براندازی را در قالب کودتا  آغاز کرد. نیروهای عراقی برای سردرگم کردن مقامات تهران و فراهم آوردن شرایط برای عناصر کودتاچی در مرداد 59 اقدام به ایجاد درگیری در 20 نقطه مرزی کردند. اما غافل از این که توان نیروهای انقلابی ارتش و خصوصاً سپاه پاسداران را نادیده گرفته بودند. اعضای «شبکه نیما» به شکل غیرمنتظره‌ای توسط نیروهای ارتش و سپاه دستگیر شده و برنامه کودتا شکست خورد .

 آغاز توطئه جنگ

پس از شکست کودتا، ارتش عراق عملیات وسیعی را در مرزهای جنوبی و غربی ایران آغاز کرد. از آماده‌سازی پل‌های شناور نظامی در کرانه غربی «اروند رود»‌گرفته تا احداث کانال‌ و سنگر بتن آرمه در مرزهای میانی و شمالی.

     یگان‌های عملیاتی ارتش عراق نیز با حمایت‌ آمریکا تحرکات خود را آغاز نمودند. تدارکات ماشین جنگی صدام آن‌ چنان چشمگیر بود که فرماندهان رده بالای نیروهای سپاه و ارتش را واداشت تا از بنی‌صدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، خواستار تشکیل جلسه‌ اضطراری، جهت بررسی انگیزه‌ تحرکات ارتش بعث در مرز مشترک و اتخاذ تدابیر لازم، برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی شوند. این جلسه در 24 مرداد 59 در کرمانشاه تشکیل شد.  

     حاج «احمد متوسلیان» فرمانده وقت سپاه مریوان روایت می‌کند: «من دقیقاً یادم هست که یک ماه قبل از شروع جنگ، جلسه‌ای در «اتاق جنگ» لشکر 81 زرهی کرمانشاه به ریاست بنی‌صدر تشکیل شد. در این جلسه آقایان «ظهیرنژاد» و «صیاد شیرازی» به همراه فرماندهان ارتشی 30 منطقه نظامی از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان ،کرمانشاه و نیز برادران «مرتضی رضایی» (فرمانده کل وقت سپاه ) و «محمد بروجردی» (فرمانده سپاه غرب کشور) به اتفاق مسئولان سپاه در کل مناطق غرب حضور داشتند.

      در این جلسه، فرمانده سپاه قصر شیرین، به مسأله عدم آمادگی دفاعی نیروهای مسلح اشاره کرد و گفت: از این حیث نیروهای ما کمترین آمادگی رزمی ندارند. در صورتی که ارتش عراق، از خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامی خودش کرده و در حاشیه مرز دارد سنگرهای بتنی می‌سازد. بعد هم ایشان به تفصیل به وضعیت بد نیروهای ارتش از این لحاظ و نیز، حملات مکرر ارتش عراق به پاسگاه‌های مرزی ما اشاره کرد. نهایتاً از بنی‌صدر سؤال کردیم؛ اگر به احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند، شما چه تدبیری برای دفاع دارید؟ بنی‌صدر گفت: «عراق هرگز جرأت چنین کاری را ندارد!» این بار برادر بروجردی گفت: «آقای رئیس جمهور! اگر به احتمال یک در هزار، عراق به ایران حمله کند و فرضاً بخواهد در غرب جلو بیاید و شهر قصرشیرین را بگیرد، شما برای مقابله با چنین مسأله‌ای چه تدبیری دارید؟!»

      بنی‌صدر گفت: «عراق هیچ وقت چنین غلطی نمی‌کند. برای اینکه هم در سطح بین‌المللی و سیاست جهانی محکوم می‌شود و هم امنیت داخلی خودش به خطر می‌افتد. برهمین اساس، عراق خودش را به خطر نمی‌اندازد.»
     بنی‌صدر در حالی چنین قرائتی از وضع موجود داشت که صدام اهداف خود را برای تجاوز به ایران از پیش تعریف کرده بود. حاکمیت بر اروندرود، جداسازی استان نفت‌خیز خوزستان از ایران و براندازی حکومت جمهوری اسلامی و سرانجام در 31 شهریور 1359، رژیم جنگ افروز بغداد عملیات تهاجم سراسری خود را به خاک ایران اسلامی آغاز کرد.

کشورهای حامی ایران

     سه کشور کره شمالی ، سوریه و لیبی در آغاز جنگ حمایت خود را از ایران اعلام کردند ولی در اواسط جنگ کشور لیبی از حمایت خود منصرف و به ایران اعلام جنگ داد.

     کره شمالی نیز به جهت حضور نیروهای امریکا در کره جنوبی و ژاپن و دشمنی با این کشورها و آمریکا، امکان حمایت از ایران را نداشت و درگیر مشکلات خود بود.

     سوریه به دلیل اشغال بخشی از سرزمین خود به دست اسرائیل و در گیری با آن امکان اینکه حمایت قابل توجهی  از ایران بنماید را نداشت.

     اما ایران ، ضعف ها و کمبودهای خود نسبت به عراق را با اتکاء به خدا و فرزندان غیور خود و با دفاع جانانه آنان از سرزمین خود ادامه داد.

 

کشورهای حامی عراق

 الف ـ آمریکا

     مهم ‌ترین مشوق صدام برای حمله به ایران ، آمریکا بود. آمریکایی ها با سقوط نظام شاهنشاهی در ایران دستشان از منابع عظیم نفت کشورمان کوتاه شده بود، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، اقدام به دشمنی و حمله نمودند. حمله نظامی در صحرای طبس که با امدادهای الهی شکست خورد، کودتای نوژه و ده ها توطئه دیگر از جمله اقدامات دولت آمریکا بود.

     زمانی که آمریکایی ‌ها در تمام این توطئه‌ها شکست خوردند، صدام را تشویق کردند که به ایران
حمله کند .

      در سال دوم جنگ و زمانی که ارتش اسلام ، نیروهای اشغالگر را ازخاک خود بیرون کرد،دولت آمریکا هم زمان چهار عملیات را برای حمایت از صدام و بر علیه ایران آغاز کرد :

1-   عملیات استانچ: تلاشهای دیپلماتیک برای شناسایی مبادی ورود سلاح و جلوگیری از ارسال تجهیزات جنگی به ایران

2-    عملیات مالی :تلاش برای تأمین نیازهای مالی عراق از طریق شرکتهای آمریکایی

3-    عملیات اطلاعاتی: قرار دادن اطلاعات نظامی مورد نیاز عراق از ایران

4-   عملیات ضد ایرانی در سازمان های بین المللی: محکومیت ایران در این سازمانها و جلوگیری
 از انتقال صحبتهای به حق مسئولین ایرانی به دیگر کشورها

ب ـ شوروی سابق یا روسیه فعلی

     بخش عمده اسلحه مورد نیاز عراقی ‌ها در طول جنگ توسط شوروی تأمین می‌شد. این کشور با در اختیار گذاشتن تجهیزات و جنگ افزارهای مدرن ، کمک زیادی به صدام کرد.

     پیشرفته‌ترین هواپیماهای جنگی، هلی‌کوپتر، تانک و سلاحهای دیگر ، از جمله تسلیحاتی بود که شوروی در طول هشت سال جنگ به عراق داد.

     فرماندهان ارتش روسیه با حضور در ارتش عراق، ضمن دادن آموزش نظامی به فرماندهان عراقی ، راههای مقابله با حملات رزمندگان اسلام و حمله به ایران را به آنها می‌آموختند.

ج ـ اروپا

     دو کشور فرانسه و آلمان بیشتر از سایر کشورهای اروپایی ، عراق را حمایت کردند. هواپیماهای سوپر اتاندارد و موشکهای لیزری که از آخرین دستاوردهای صنعت نظامی فرانسه بود، در اختیار ارتش عراق قرار گرفت. هواپیماهای سوپراتاندارد به دلیل گران بودن ، به ارتش عراق اجاره داده شد تا خلبانان عراقی با استفاده از آنها به راحتی بتوانند رزمندگان اسلام و شهرهای ایران را بمباران کنند.

     زمانی که تمام این کمک ها نتوانست ارتش شکست خورده صدام را نجات دهد، آلمان با ارسال مواد شیمیایی به یاری صدام شتافت و او توانست 6000 تن بمب شیمیایی علیه مردم ایران به کار گیرد. ارتش صدام فقط 1100نفر را در شهر سردشت و سایر نقاط ایران و 5000 نفر را در شهر حلبچه با استفاده از این سلاحها به شهادت رساند.

     کشورهای ایتالیا و بلژیک با ارسال موشکهای پیشرفته ضد زره و کمک به عراق در ساخت توپخانه دوربرد و بخشهای دیگر ارتش این کشور، از جمله حامیان عراق بودند.

د ـ کشورهای عربی

     این کشورها با در اختیار داشتن بیشترین منابع نفت و  گاز دنیا، عمده‌ترین پشتیبان عراق از نظر مالی و نیروی انسانی بودند.

     حضوراسیرانی ازسربازان کشورهای اردن، مصر،‌ مراکش، سودان،‌ سومالی و کشورهای عربی خلیج فارس نشان دهنده  اعزام نیروی انسانی ازسوی کشورهای عربی به عراق است.

      آسمان این کشورها نیز در طول جنگ در اختیار عراق بود و هواپیماهای عراقی برای حمله به مناطق حساس در خلیج فارس و تنگه هرمز و استان‌های جنوبی کشورمان ، از آسمان این کشورها استفاده می‌کردند.


هـ ـ سایر کشورها

     کشورهایی مثل برزیل و آرژانتین که در صنعت نظامی در آن زمان تقریباً پیشرفته بودند، تسلیحاتی را در اختیار عراق قرار می‌دادند. بعضی کشورها هم یا توانایی کمک به عراق رانداشتند، مثل کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی یا آنکه بی‌طرف بودند مثل ترکیه و پاکستان.

  بی تردید عنایات خاص پروردگار متعال ، همیشه هدایتگر  و راهنمای رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل بود و نیز توجهات ائمه اطهار (ع) که نام مبارکشان رمز عملیات وزینت بخش پرچم های رزمندگان مابود ، ملت بزرگوار و وفادار به امام و اسلام  ، بزرگترین پشتیبان و حامی فرزندانشان در جبهه بودند.

      در این عرصه امتحان و آزمون الهی ، سربلندی و افتخار برای نسل های آینده به یادگار ماند و مردم 

عزیزمان ، بدون دادن امتیاز یا واگذاری بخش کوچکی از آب و خاک کشورمان، بزرگترین و طولانی‌ترین جنگ تاریخ معاصر را با پیروزی پشت سر گذاشتند. این افتخار بزرگ نصیب همه‌ اقوام و اقلیتهای ایران شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۹
mohsen babaei

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۰:۰۵
mohsen babaei